ريحانهريحانه، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

مادری می کنم...

من و جامعه...!

نفسم سلام اول يه خبر خوب، اين که تيم ملی فوتبال کشورمون به جام جهانی صعود کرد. اما بعد از اين خبر خوب می خوام يه کم برات درد دل کنم از اوضاع بد جامعه و اين که ما مذهبی ها چه قدر در اقليتیم. و من به واسطه پوششم که چادر باشه چقدر در محيط کاری و جامعه ام اذيت می شم. خيلی وقتا به سرم می زنه ديگه کار نکنم ولی بعد با خودم فکر می کنم اين طوری جامعه رو دو دستی تقديم دوستان ... می کنيم پس بايد طاقت بيارم و ايستادگی کنم تا شايد در آينده محيط برای رشد و پيشرفت سالم شما مهيا بشه. ديروز موقع رفتن به خونه، يکی از همکاران که درست نمی دونم تو کدوم قسمت کار می کنه من رو ديده و با يه حالت تمسخر ميگه سلام حاج خانوم....! اين در حاليه که در محيط اداری همه...
29 خرداد 1392

مامان هميشه نگران

عشق مامان سلام رفتم پيش دکتر حجتی. نتيجه آزمايش و سونو گرافی رو که ديد گفت تخمدان هام تنبل شده بعد من رو معاينه کردند و متاسفانه اون جريان زخم به قوت خودش باقيه و گفتند که بايد فريز کنم. خانم دکتر به من گفتند که اين دو ماه بايد اقدام رو شروع کنم و انشاالله بعد از زايمان و تولد شما فريز رو انجام ميدن. قربونت برم من، اگه برات دعوت نامه فرستاديم زودی بيا تو دل مامان باشه؟ از تو چه پنهون وقتی از دکتر برگشتم خونه و بابايی در رو باز کرد يه دفعه بغضم ترکيد و زدم زير گريه. بابايی مهربون شما خيلی آرومم کردند و گفتند مگه ما از خدا نخواسته بوديم که وقت مناسب بچه دار شدن رو بهمون نشون بده؟ خوب خدای مهربون بهمون نشون داده. منم پذيرفتم و از خدا خواس...
28 خرداد 1392

وطنم...!

عزيزکم سلام روز جمعه انتخابات رياست جمهوری برگزار شد و ديروز نتايج آن اعلام. از ديروز اينقدر نظرات و افکار اين و آن را پيرامون نتيجه خوانده ام که سرم دارد می ترکد. دو شب است که خوب نخوابيده ام چرا که با خودم فکر می کنم چه بر سر اين ملت آمده که يک سر دو دسته می شوند و بر سر هم می کوبند. يا اصولگرا رای می آورد و اصلاح طب اعتراض می کند يا برعکس. نمی دانم چرا ما ياد نمی گيريم مسئوليت کارهايمان هر چند غلط را بپذيريم. اگر من امروز به فردی رای دادم و در پايان دوره اش فهميدم کارش را بلد نبوده چرا به اشتباهم اعتراف نکنم؟؟؟؟؟ چرا سعی کنم با انتخاب غلط ديگر به اشتباه قبلی ام دامن بزنم و مملکت را به قهقرا ببرم؟؟ نفسم دلم بسيار گرفته و گنگ و گيج به کسا...
26 خرداد 1392

پس از بازگشت...!

سلام عزيزم من و بابايی خدا رو شکر به سفر مشهد رفتيم و ديروز برگشتيم. بابايی خيلی خسته شدن چون تمام راه رو رانندگی کردن. ايشالا خدا تنشون رو سالم نگه داره. عزيزم تو حرم آقا امام رضا کلی برای شما و ورودت دعا کردم از خدا خواستم که ما رو ياری کنه تا شما رو خوب و درست تربيت کنم. خيلی سفر خوب و لذت بخشی بود. مامان نسرين و بابا رضا هم کلی زحمت کشيدن و کل فاميل رو دعوت کردن تا همديگر رو ببينيم، عزيز دلم حسام کوچولو هم خيلی با نمک و خوردنی شده و بسيار باهوش و کنجکاوه، وقتی اون رو می ديدم همش خدا خدا می کردم که شما زود بيای تو دل مامانی و من و بابا رو شاد کنی. نفس من اميدوارم خيلی خيلی خوب و با ايمان و خدا ترس باشی و مايه آبروی امام زمانت بشی، دعا م...
18 خرداد 1392

پابوس آقا

هستی مامان سلام عزيز دلم اين هفته سه شنبه و چهارشنبه تعطيله آخه 14 و 15 خرداده. من و بابايی تصميم گرفتيم اگر خدا قسمتمون کنه و امام رضا بطلبه بريم پابوس آقا. از روز عرفه که مشهد بوديم ديگه قسمتمون نشده که بريم. تو هم برای ما دعا کن که مشکلی پيش نياد و اين زيارت رجبيه قسمتمون بشه. ما برای حسام کوچولو (پسر خاله بابا) يه کوله فانتزی خوشگل خريديم ايشالا وقتی شما دنيا بيای باهاش آشنا ميشی و با هم دوست ميشين. عزيز دلم وقت نکردم برم برات وسيله بخرم ان شاء الله در اولين فرصت برات دو تا وسيله آموزشی رو که ديدم می خرم. دوست دارم عزيزم ...
11 خرداد 1392

تصميمات مامان

عشق مامان سلام من و بابايی تصميم گرفتيم قبل از دعوت شما به اين دنيا يه سفر تپل بريم (اگه پولامون جمع بشه) آخه وقتی شما بيای تا سه چهار سال اذيت ميشی اگه بخوای راه دور بری. از طرف ديگه برای ما که تو اين مدت کار زياد داشتيم آرامش خوبی خواهد بود . عزيز دلم همش تو فکر اينم که خونمون رو ببريم جايی که نزديک مامان اينای من باشه ولی قيمتها گرون شده ، يکی از آشناها می خواد خونه اش رو که يه کوچه پايين تر از مامان ايناست بفروشه، از خونه الانمون کوچيک تره ولی نوسازه و تک واحدی، فکر کنم بتونيم اونو بخريم. البته وقتی مطرح کردم بابايی شما موافق نبودند. هنوز مفصل راجع بهش صحبت نکردیم، بايد بررسی کنيم ببينيم به صلاحه يا نه. من خيلی به مامان اينام وابسته ا...
8 خرداد 1392

خبر خوب

گلم سلام يه خبر خوب برات دارم و اون اين که مامان از کار جديدش اولين حقوقش رو گرفت البته فعلا فقط حقوق اسفند رو بهم دادن، ايشالا قصد دارم اين هفته يکی دو تا وسيله آموزشی برای آينده نزديک که شما ميای بخرم. عزيز دلم ديروز نيمه ماه رجب بود و اعمال ام داوود. من و بابايی با هم رفتيم مسجد جامع شهرک خيلی خوب بود، من کلی برای اومدن شما دعا کردم و از خدا خواستم سال آينده با شما بريم و خدا کمکم کنه که شما رو حسينی و زينبی تربيت کنم. شرايط داره کم کم برای ورود شما مهيا ميشه خيلی برای مامان و بابا دعا کن. دوست دارم عزيزم. ...
6 خرداد 1392

ميلاد مولا

سلام عزيز دلم پنجشنبه من و بابايی به مناسبت روز پدر رفتيم بازار که کمی خريد کنيم و خوش بگذرونيم، منم بابايی رو به يه نهار خوشمزه مهمون کردم . البته بابايی هم منو شرمنده کردن و يه پارچه چادری خيلی قشنگ برام خريدن که ايشالا وقتی تو اومدی سرم کنم و سه تايی بريم بيرون. من بابای شما رو خيلی دوست دارم ...
4 خرداد 1392